منتظر بارون
چه زیباست تماشای بارش باران در دل کویر ازپشت شیشه اتاق , اما هیچگاه لذت خیس شدن تن تبدار را ندارد . لذت عشق را آن کودکی که خودرا در زیر بارون رها کرده تا وجودش از قطرات بارون سرشارشود همیشه خواهد برد ,کودکی با لباس نازک وبی چتر. تا خود را هم او در زیر بارون بی لباس والقاب رها نکنیم لذت عاشقی وعشق بازی با هرقطره بارون را نخواهیم چشید .آن کودک در حالیکه تمام وجودش لبریز ازبارون شده است وسرمای آب بارون را با ذره ذره جانش حس میکند,هیچگاه آرزو نمیکند بارون تمام بشه.مارا چه شده که دراوج تب وخشکی تنها دلخوش به دیدن سراب شده ایم و تنها انتظاربارون را میکشیم .انتظاری از زیر چترگشوده و لباسهای کامل .ارزو میکنم همه ما بی لباس والقاب درزیر ابرهای سیاه زمین منتظر بارون باشیم ودعا کنیم که هیچگاه,هیچگاه بارون تمام قطع نشه
شنبه 12 اردیبهشت 1388 - 6:04:02 PM